مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:21111 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:2

شيطان يعني همان ابليس شش هزار سال خداوند را پرستش كرد تا به قرب الهي رسيد همان طور كه ميدانيم در قرب الهي و محضر محض خداوند هيچ چيز جز اخلاص وجود ندارد و هوس و وسوسه در آن جا راه پيدا نميكند و شيطان خداوند را ميشناخت چگونه است كه شيطان در محضر محض الهي وقتي خداوند به او فرمان سجدة انسان را ميدهد خلاف آن را عمل ميكند و از درگاه خداوند رانده ميشود آيا نعوذ بالله خداوند اختيار را از شيطان سلب كرده و شيطان مقهور جبر گرديده و قرباني انسان شده، فلسفة آن را بيان كنيد.



خداوند متعال در قرآن ميفرمايد: وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اُسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبي وَ اِسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ اَلْكافِرِينَ و چون فرشتگان را فرمان داديم كه بر آدم سجده كنند همه سجده كردند مگر شيطان كه ابا و تكبر ورزيد وفرقه كافران بود،(1).

از صدر اين آيه به دست ميآيد كه ابليس نيز كه از نوع جن است ولي به خاطر عبادتهاي فراوان در كنار ملائكه قرار داشته و لذا وقتي خدا به ملائكه امر به سجده ميكند ابليس را نيز در برگرفته است. حضرت علي (ع) نيز ميفرمايند: فاعتبروا بما كان من فعل الله بابليس اذا حبط عمله الطويل و جهده الجهيد و كان قد عبدالله ستة آلاف. پند و عبرت گيريد به آنچه خداوند با ابليس رفتار كرد، در آن هنگام كه اعمال و عبادات طولاني و تلاش و كوششهاي او را كه ششهزار سال بندگي خدا كرده بود. به ساعتي تكبر ورزيدن بر باد داد.، (نهجالبلاغه، خطبه 192)(2)(3). اولاً، ابليس با تمرد و عصيان خود نشان داد كه عبوديت ندارد و اگر عبوديت داشت در برابر امر خدا خضوع ميكرد و اطاعت و انقياد خود را نشان ميداد.ثانياً، هر چند كه شيطان زياد عبادت داشت [ششهزار سال] اما امتناع شيطان از سجده كردن براي آدم (ع) يك امتناع معمولي و ساده نبود و يك گناه عادي محسوب نميشد، بلكه سركشي و تمرد آميخته به اعتراض و انكار مقام پروردگار بود به اين جهت مخالفت او سر از كفر و انكار علم و حكمت خدا درآورد و به همين جهت ميبايست تمام مقامها و موقعيتهاي خويش را از درگاه الهي از دست بدهد،(4)ديگر اين كه، كفر موجب حبط عمل است، تكبري كه موجب كفر شيطان شد همانند جرقهاي بود كه انبار باروت را به خاكستر تبديل كند، لذا عبادت طولاني ابليس را تكبر و عصيان و عدم تسليم يكجا از بين برد. به همين جهت خداي سبحان در قرآن مجيد ميفرمايد: وَ إِذْ قُلْنا لَِلائِكَةِ اُسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبي وَ اِسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ اَلْكافِرِينَ،. ابليس در اثر استكبار و نافرماني از كافران شد. ابليس طبق صريح آيات قرآن از جنس فرشتگان نبود بلكه در صف آنها قرار داشت و او از طايفه جن بود كه مخلوق جسماني است. انگيزه او در اين مخالفت كبر و غرور و تعصب خاصي بود كه بر او چيره شد. او چنين پنداشت كه از آدم برتر است و علت كفر او نيز همين بود كه فرمان حكيمانه پروردگار را نادرست شمرد،(6).

در ضمن علامه طباطبايي در الميزان اين احتمال را داده كه ابليس قبل از قضيه امتناع از سجده بر آدم، كافر بوده و امتناع از سجده مرتبط با آن كفر در ضميرش بوده است. البته منظور از اين كفر بياعتقادي به خدا نبوده است، بلكه همان رذيله خودخواهي و خودپرستي است كه به صورت خفي و ناآشكار در درون نفس او بوده و سبب طغيان و سركشي او در برابر پروردگار شده است،(7).

اين نشان ميدهد كه ابليس به علت كثرت عبادت از مقام و منزلت بزرگي برخوردار بوده است. اما از سوي ديگر در ذيل آيه مذكور آمده است وَ كانَ مِنَ اَلْكافِرِينَ* و چنان كه علامه طباطبايي در تفسير اين آيه گفته است (الميزان، ج 1، ص 119) اين تعبير نشان ميدهد كه شيطان از قبل، در ضمير خود اين رذيله نفساني را داشت اما تا زمان وجوب سجده، مجالي براي بروز آن پيدا نشده بود.

رواياتي نيز مؤيد اين مطلب وجود دارد كه علامه طباطبايي در ذيل همين آيه ذكر كرده است.

از مجموع صدر و ذيل آيه ميتوان دريافت كه عبادت شيطان گرچه طولاني بود، اما وجود رذايل نفساني در او باعث شد كه در مجال بروز آن رذايل، واقعيت رذايل خود را نشان دهد و ضمير پنهان خود را با كفر آشكار كند و اين همان معناي هشدار علي (ع) و عبرتگيري از شيطان استقرآن مجيد درباره فرشتگان ميفرمايد: لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ كه در سخن بر او پيشي نميگيرند و خود به دستور او كار ميكنند،(8) اطلاق اين آيه نشان ميدهد كه فرشتگان جز به امر الهي كاري نميكنند. بنابراين از آنان گناه يي سرنميزند.شيطان گرچه در زمره فرشتگان بوده ولي از طايفه جن بوده است. كانَ مِنَ اَلْجِنِّ،(9).

عدم تغيير و تحول يكي از ويژگيهاي مجردات است و در تعريف مجردات تغيير ناپذيري نهفته است. افزون بر آن بنا به فرموده قرآن، ابليس از نوع جن ميباشد كانَ مِنَ اَلْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ،(10) و جن جسم لطيف ميباشد، نه مجرد، چنان كه خود شيطان اعتراض ميكند كه: خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ* مرا از آتش آفريدي و آدم را از خاك،(11). اينكه انسان تنها موجود مختار در عالم باشد ادعايي بيش نيست بلكه تعمق در آيات قرآن موضوع مختاربودن اجنهرا تاييد ميكند بنابراين با توجه به اينكه ابليس از طايفه جن و از ملائكه نيز محسوب ميشده است مجازات وي به دليل مختار بودنش صورت گرفته است. انسانها تنها به وسيله شيطان منحرف نميشوند، بلكه نفس امّاره انساني خود امر كننده به پليديها است چنان كه حضرت يوسف (ع) ميفرمايد: إِنَّ اَلنَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبي،همانا كه نفس من امر كننده به بدي است مگر اين كه پروردگارم رحم كند.

پس به طور كلّي هواي نفس خود عامل انحراف و گمراهي است. شيطان هم از جنس جنّ است و جنّيان هم تكليف، آگاهي و مسؤوليت دارند و شيطان نيز به خاطر هواي نفس خود دچار عصيان شد و از فرمان الهي سرپيچي كرد.















منابع و مآخذ:

(1) (كهف، آيه 50)

(2) (كهف، آيه 50)

(3) (ص، آيه 76)

(4) (گزيده تفسيرنمونه، ج 1 و 2، آيتاللهمكارم شيرازي5 (بقره، آيه 34)

(6) برگزيده تفسيرنمونه، ج 1، ص 62 و 63، آيتاللهمكارم شيرازي

(7) الميزان، ج 1، ص 119، علامه طباطبايي

(8) (سوره انبيا، آيه 27)

(9) (بقره، آيه 34)

(10)

(11) (قاصعه) صبحيصالح

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.